امکان‌سنجی تبیین سازه‌انگارانه پدیده «پیاده‌روی اربعین» و لزوم بازاندیشی فرانظری/ نظری دانش روابط بین‌الملل در فهم جهان آینده

نوع مقاله : مقاله پژوهشی

نویسنده

دانشیار، گروه انقلاب و اندیشه سیاسی،دانشگاه تهران، تهران، ایران

چکیده

پس از سقوط صدام و اضمحلال رژیم بعث در سال 2003، گردهمایی پیاده­روی اربعین که در تمام سال­های حکمرانی دولت­های ضدشیعه عراق هم به­رغم تمام محدودیت­ها و موانع تداوم یافته بود، دوباره با گستردگی برگزار شد. آئینی که برگزاری پُر شور آن حتی در سال­های پاندمی کرونا هم متوقف نشد و هر سال با شکوه­تر از قبل در حال برگزاری است. پُرواضح است که بر اساس منطق حاکم بر دانش روابط بین­الملل پدیده­ای با این ابعاد به عنوان رویدادی جهانی باید در چارچوب این دانش مدرن تبیین شود. بر همین مبنا نوع نگاه نظریه­های روابط بین­الملل چه نظریه­های جریان اصلی و چه رویکردهای انتقادی و حتی اعتراضی به این رخداد موضوع مهمی است که نیاز به بررسی و تدقیق موشکافانه دارد. اگر بپذیریم که نظریه­های دانش اجتماعی در کلیت خود با تبیین رویدادهایی نظیر رخداد یادشده علاوه بر فهم و ادراک دنیای گذشته و اکنون، به شناخت بهتر جهان آینده کمک می­کنند، هرگونه ناکارآمدی در ابزارهای نظری موجود بازاندیشی تئوریک در این علوم را الزامی می­سازد. بازنگری­ای که می­تواند نگرشی جامع­تر برای تحقق عدالت، آزادی و صلحی پایدار در جهان آینده را به ارمغان بیاورد. بررسی رویکردهای مختلف نظری دانش روابط بین­الملل نشان می­دهد که اگرچه سازه­انگاری تا حدودی می­تواند این رویداد را بهتر از دیگر رویکردهای غالب این دانش تبیین نماید، اما هیچکدام از رهیافت­های نظری موجود نمی­توانند به نحوی بایسته به تبیین این رویداد جهان­گُستر که هویت­های متکثر را در ذیل سامانه معنایی ایجادشده از تقاطع «عقل قدسی» با «عشق حقیقی»، مجتمع کرده است، بپردازند. این نقصان اگرچه در رویکردهای جریان اصلی روابط بین­الملل به وضوح قابل رویت است، اما در رویکردهای میانی، انتقادی و اعتراضی هم دیده می­شود. موضوعی که به نظر می­رسد بیش از هر چیز به دلیل نقصان­های فرانظری حاکم بر مجموعه دانش روابط بین­الملل باشد. اگرچه در رویکردهای میانی، انتقادی و اعتراضی تلاشی برای حل این نقصان صورت گرفته اما واقعیت آن است که از یکسو به دلیل خلاء نگرش چند مرتبه­ای به مولفه «عقل» و تقلیل فهم موضوعات در قالب «عقل ابزاری» و نهایتاً «عقل متعارف» و غفلت از «عقل قدسی» و از سوی دیگر به دلیل عاری بودن این دانش از رویکردهای عرفانی و بی­توجهی به مولفه «عشق حقیقی»، لزوم بازاندیشی در نظریه روابط بین­الملل برای فهم بهتر جهان آینده کاملاً احساس می­شود.

کلیدواژه‌ها


Smiley face

  1. امام خمینی(1385)، تقریرات فلسفه امام خمینی، ج۳، تهران: مؤسسه تنظیم و نشر آثار امام خمینی.
  2. امام خمینی(1400)، دانشنامه امام خمینی، ج۷، تهران: مؤسسه تنظیم و نشر آثار امام خمینی.
  3. کاپلستون، فردریک(1375)، تاریخ فلسفه، ج۶، ترجمه اسماعیل سعادت و منوچهر بزرگمهر، تهران: شرکت انتشارات علمی و فرهنگی و سروش.
  4. مشیرزاده، حمیرا (1386)، تحول در نظریه­های روابط بین­الملل، تهران: سمت.
  5. مظاهری، محسن حسام(1395)، فرهنگ سوگ شیعی، تهران: نشر خیمه.
  6. Onuf, N. (1989) World of Our Making: Rules and Rule in Social Theory and International Relation. Columbia: University of South California Press.
  7. Onuf, N. (2002) “Worlds of Our Making: The Strange Career of Constructivism in International Relations.” In Puchala, ed.: 119-41.
  8. Risse, T. (2000) “Let’s Argue: Communicative Action in World Politics.” International Organization 54, 1: 1-39.
  9. Wendt, A. (1992) “Anarchy Is What State Make of It. “International Organization, 46, 2(Spring): 391-425.
  10. Wendt, A. (1995) “Constructing international Politics.” International Security 20, 1.
  11. Wendt, A. (1999) Social Theory of International Politics. Cambridge: Cambridge University Press.
  12. Wendt, A. (2000) “On the Via Media: A Response to the Critics.” Review of International Studies 26: 165-80.
  13. Wind, M. (1997), “Nicholas G. Onuf, The Rules\of Anarchy.” In Neumann and Waever, eds.
  14. Sim, David (2015), Arbaeen: World's largest annual pilgrimage as millions of shia Muslims gather in Karbala, at:
  15. https://web.archive.org/web/20151207115151/http://www.ibtimes.co.uk/arbaeen-worlds-largest-annual-pilgrimage-millions-shia-muslims-gather-karbala-1531726